تخت جمشید ( پارسه )

تخت جمشید ( پارسه )

پارسه سکوت نیست ُ حقیقتی است که بر سنگ نوشته اند .
تخت جمشید ( پارسه )

تخت جمشید ( پارسه )

پارسه سکوت نیست ُ حقیقتی است که بر سنگ نوشته اند .

معرفی تنگ بلاغی پاسارگاد و بقایای جاده شاهی

معرفی

تنگ بلاغی پاسارگاد

و

بقایای جاده شاهی

کارهای داریوش که پس از کوروش کبیر استحکام بخشنده شاهنشاهی ایران هخامنشی است  بر این بود که یک حکومت نیرومند مرکب از همه کشورهای تابعه تشکیل دهد . فئودال هایی که درایالات و سرزمین های جزو این امپراتوری وجود داشت در این قدرت مستهلک گردید . ملیت ها محترم و هر کشوری زبان و دین ، مؤسسات ، آداب و هنر خود را نگه داشت و یک نوع وحدت کم نظیری در جهان شرق پدید آمد . حوزه شاهی به بیست واندی ایالت بزرگ تقسیم شد و در رأس هر کدام یک والی مقتدر و امین و مردم دار که مجری سیاست متین شاهنشاه بود قرار گرفت و راه های ارتباطی مهمی این ایالات را یه یکدیگر و به مراکز شاهنشاهی وصل می نمود .

 

راه شاهی شاهرگ امپراتوری پارس :

مشهورترین این راه ها راهی بود که از سارد تا شوش می رفت و از آن جا تا پایتخت امتداد  می یافت . راه سارد به شوش ،‌در حدود چهار صدو پنجاه فرسنگ یا ( 2683 کیلومتر ) طول و حدود یک صدو یازده ایستگاه داشته . فاصله میان هر ایستگاه نیز یک روز راه کاروان رو ( چهارفرسنگ ) بوده است . این راه از لیدی ( آناتولی غربی امروز ) به فریگی ( بخش میانی آسیای صغیر و از فریگی به کنار رود هالیس ( قزل ایرماق فعلی )‌و از آنجا در کاپادوکیه ( بخش شرقی آسیای صغیر ) به مرز کیلکیه ( اطنه امروزی در تاروس تنگ ملاوی ) و آرنل و از آنجا از راه رودزاب به تنگه ملاوی و از آنجا پس از عبور از روی پل دختر به شوش می رسید .

جاده شوش به پرسپولیس از یک سلسله تنگ و یک ناحیه کوهستانی عبور می کرد و شامل دو مسیر بود. یکی از این راهها که دشوارترین آنها نیز بود راهی است که از کوهستان ها عبور می کرد و بیشتر در معرض راهزنان بود .

راه دیگر که سختی کمتری داشت از طریق دشت اردکان و گذرگاه بولسورو         می گذشت . این راه در محل پل مورد در خوزستان مسیر قبلی را قطع می کرد و بسوی دشت فهلیان می رفت . این مسیر که طویل تر ولی دارای سختی کمتری بود از طریق شیراز بطرف جنوب می رفت .

تخت جمشید و پاسارگاد و شوش را جاده ای از راه بهبهان و ممسنی و فهلیان و شاپور به یکدیگر وصل می کرد که در بعضی نقاط هنوز سنگ فرش آن باقی مانده است و شرکت جان مولم طی بررسی ومطالعات خود روی راه های جنوب مقداری از بقایای این جاده باستانی را پیدا کرد .

چاپار خانه های هخامنشی :

یکی از اهداف ایجاد راه های ارتباطی این بود که اوامر و احکام حکومتی بسرعت و در اندک زمان به تمام ایالات برسد . گزنفون مورخ یونانی می نویسد : ( پس از تعیین مسافتی که یک اسب می تواند در یک روزه طی کند بدون آنکه از حد اعتدال خارج شده باشد . کورش فرمان داد در راه های کشور اصطبل هایی بسازند که فواصل آنها از یکدیگر مساوی باشد و در هر یک از این مکان ها چند اسب و مهم تر گمارند . در هریک از این مراکز مباشری باهوش و  زیرک مأمور شد تا نامه هایی را که چاپار می آورد از او بگیرد و به چاپارخانه بعدی برساند . گاهی شب هم چاپار حرکت می کرد . محقق این است که تندتر آن نمی توان مسافت کرد تا خبری بدست آورد .

هرودت در این باب آورده است : ( در میان موجودات فانی موجودی نیست که زودتر از چاپار پارس به مقصد برسد . زیرا پارس ها ترتیب این کار را بسیار ماهرانه داده اند. گویند راه هر قدر طویل باشد در آن آنقدر آدمی و اسب نگه می دارند که هریک روز راه یک چاپار و یک اسب داشته باشد . نه برف و نه باران ممکن است مانع حرکت سیر چاپار گردد و نه شب و نه گرما . چاپار اولی موضوع مأموریت خود را به دومی می رساند و او به سومی و ..... چنان که یونانیان در عید و ولکان مشعل را دست به دست می دهند ( وولکان پسر خدای بزرگ و رب النوع آتش و فلزات بود ) چنین چاپار که با اسب به مقصد می رسید پارس ها آنگارین Angareion می نامند .

 

آثار تنگ بلاغی و بقایای جاده شاهی :

تا حدود نیم قرن پیش محوطه باستانی پاسارگاد در مسیر شاهراه اصلی فارس به شمال قرار داشت . آنچنان که روایت های بازدیدکنندگان متفاوت مشخص می کند جاده باستانی مسیر رودخانه پلوار را در نزدیکی های تخت جمشید و استخر دنبال کرده و نه فقط از دره های وسیع سیوند و سعادت ، بلکه از معبر باریک صخره ای تنگ بولاغی نیز می گذشت . یک کاروانسرای بزرگ  در نزدیکی دهانه جنوبی معبر قرار داشت و 25 کیلومتر شمال آن تحت سلطه آرامگاه کورش بود . برای تمام بازدیدکنندگان مقدم جنوب ، اولین دید از پایتخت کورش ، از منظر باریک خروجی شمالی به گلوگاه درخت تنگ بولاغی سیر می شده است .

در این نقطه ، در جایی که رودخانه در اوج طغیان خود می توانست هر مانعی را در  ته دره باریک از میان بردارد و از آنجا که ساحل غربی آن را در بیشتر موارد صخره های عمودی تشکیل می دهد ، شاهراه معبری را که جسورانه در صخره ها ، 30 متر بلند تر از کف رودخانه بریده شده و بیش از 250 متر طول دارد ، اشغال می کند . برش سنگی جاده در بعضی نقاط در ضلع داخلی بیش از 10 متر ارتفاع داشته و تقریباً 70/1 متر عرض دارد که حدوداً برای عبور یک حیوان با بار کافی است . شیارهای بلند ناشی از قلم سنگتراشی در روی برش صخره ها در هر طرف جاده ، شاهدی بر مقاومت سنگ آهکی تیره و میزان سختی کار این جاده است .

در این مورد گاهنگاری دقیق امکان پذیر نمی باشد ولی احتمالاً کار بزرگی مانند این در پاسارگاد در دوره هخامنشی عملی بوده است .

برنامه اصلی بلند پروازانه تر از ظاهر فعلی آن بوده ، زیرا آنچنان که از گلوگاه پیچیده کانال های بریده شده در صخره ها بر می آید ، زمانی طرحی برای گذراندن مستقیم جاده از دیوارهای صخره ای بطرف جنوب پیچ اصلی ، در انتهای دشوار جنوب معبر در حال اجرا      بوده است .

قابل ذکر است که یک جان پناه کوتاه بریده در صخره ها در لبه بیرونی جاده ایجاد شده که بدون شک برای ایمن سازی مسافرت در طول برشها ، در زمان بالا آمدن آب رودخانه بوده است . البته از این بریدگی می شد در زمان نیاز به عنوان نهری برای آبرسانی به دره های کوچک پایین دست استفاده کرد .

ظاهر عمودی صخره ها در انتهای جنوبی جاده ، نشانگر تعدادی برآمدگی است که احتمالاً برای تحمل چوب بست در مراحل پایانی کار ، مورد استفاده بوده است . بعضی از این برآمدگی ها با 10 سانتیمتر ارتفاع و 19 سانتیمتر طول ، بطرز جالبی در نمای داخلی جاده بیرون زده و در بیشتر مسیر آن دیده می شود که در بعضی نقاط با فاصله 90 سانتیمتری از یکدیگر ، در ارتفاع 120 سانتیمتری از سطح جاده قرار گرفته اند .

سه حفره کم عمق ، با ابعاد 11*18 سانتیمتر، کاربرد نامشخصی دارد که در شیاری بطول 70/1 متر ، دقیقاً در مرکز جاده و نزدیک انتهای شمالی آن قرار گرفته است .این پدیده حتی اگر به تاریخ متأخرتری تعلق داشته باشد ، زمانی با یک دروازه که عبور و مرور را در این نقطه زیر نظر داشته ، در ارتباط بوده است.

در نمای داخلی جان پناه های صخره ای و حتی بخشی از دیواره داخلی به تعدادی سوراخ های باریک مته خورده برمی خوریم که البته ناشی از مته کاری جدید بوده و ارتباطی با سنگ بری باستانی ندارد .

در محوطه ای در 2 کیلومتری جنوب جاده صخره ای ، چند توده سنگی با قطری نزدیک به 12 متر و ارتفاع حدود 2 متر دیده می شود . ادواردکیل ضمن عملیات پاکسازی یکی از این توده های سنگی توانست یک قمقمه سفری لعابدار بدست آورد که از دستبرد سارقین در امان مانده بود . این قمقمه احتمالاً بدوره اشکانی تعلق داشته و همزمان با سایر تدفین های توده سنگی جنوب ایران است . داخل انباره سنگی در مرکز توده سنگ که دچار آسیب دیدگی شده حدود 60 سانتیمتر ارتفاع ، یک متر پهنا و بیش از 2 متر درازا دارد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد