حفاظت و نگهداری مواد کتابخانه
جان پی بیکر
ترجمه: مهرداد نیکنام
واژههای حفاظت[1] و نگهداری[2] اغلب بهجای یکدیگر بهکار میروند، و بهنظر میرسد وجه تمایز روشنی میان این دو واژه وجود ندارد. واژه نگهداری، واژهای اخص و عینیتمدار است، و حال آنکه واژه حفاظت، مفهوم وسیعتری دارد که واژههای محافظت[3]، نگهداری[4] ، و مرمت[5] را نیز دربر میگیرد. حفاظت از مواد کتابخانه بخشی از مسئله گستردهتری است که گاه با عنوان حفاظت از اموال فرهنگی یا حفاظت از میراث فرهنگی به آن اشاره میشود. برخی صاحبنظران گذشته حفاظت را در عصر رنسانس و کشف ویرانههای پمپئی و هرکولانوم جستوجو میکنند. برخی دیگر مدعی هستند که پیشینه حفاظت و نگهداری بهقدمت تمدن بشری است، و ریشه در تفکری دارد که انسان از گذشته میآموزد، و اینکه آثار پیشینیان دارای اهمیت و ارزش حفاظت و نگهداری هستند. کتابخانهها و دیگر سازمانهایی که مجموعه آنها خدمات آرشیوی ارائه میکنند، نقش اصلی را در گردآوری و حفظ اسناد بشری برعهده دارند. البته، این بدان معنا نیست که هر آنچه ارزش حفظ و نگهداری دارد توسط کتابخانهها گرد میآید، یا هر آنچه کتابخانهها گردآوری میکنند لزوماً ارزش حفظ و نگهداری دارد.
تاریخچه:
در دهه 1980 با حمایت چند سازمان حرفهای، موسسه دولتی، و بنیاد
خصوصی، برنامههای حفاظت و نگهداری در ایالات متحده و دیگر کشورها گسترش یافت. نقش
اصلی را، در این کار، جامعه آرشیویستهای امریکا[6]،
انجمن کتابداران امریکا، انجمن کتابخانههای تحقیقاتی[7]،
شورای منابع کتابخانه[8]، و دفتر برنامه ملی حفاظت و نگهداری
کتابخانه کنگره برعهده داشتند. انگیزه و حرکت بعدی بر اثر اعطای کمکهای مستقیم به
کتابخانههای خاص، برای حمایت از طرحهای ویژه، توسط مؤسساتی چون موقوفات ملی برای
علوم انسانی، کمیسیون ملی انتشارات و اسناد تاریخی[9]،
و وزارت آموزش و پرورش (تحت عنوان فصل دوم از قانون آموزش عالی)، پدید آمد. بنیاد
اندرو ملون[10] با دستودلبازی
در زمینههایی چون برگزاری دورههایی برای متخصصان برنامههای حفاظت و نگهداری و
مجریان یا مدیران این برنامهها، ایجاد تجهیزات مرمت، و کمک به برنامههای تعاونی
ذخیره اطلاعات به روش ریزنگار فعالیت داشت.
در 1984، فقط تعدادی از کتابخانههای بزرگ و کنسرسیومهای کتابخانهای پستهای اداری برای هدایت برنامههای سازمانی ایجاد کردند که از جمله میتوان به دانشگاه نورث وسترن، دانشگاه شیکاگو، دانشگاه کورنل، دانشگاه ایالتی اُهایو، دانشگاه ایالتی نیویورک[11] ، و شبکه کتابخانههای جنوب شرق[12] اشاره کرد. در 1983 کتابخانه بریتانیا فعالیتهای خود را در زمینه حفاظت و نگهداری تحت نظر مسئولی اداری قرارداد و در سال 1984 دفتر ملی حفاظت و نگهداری را برای کمک به حفظ و نگهداریِ بهتر مجموعههای کتابخانه در سراسر بریتانیا تأسیس کرد. در 1984، در ایالت نیویورک طبق قانونی که نقطه عطفی بهحساب میآمد، کمکهای بلاعوض سالانهای به میزان 90000 دلار برای پنج سال متوالی به یازده کتابخانه تحقیقاتی جامع در آن ایالت اختصاص یافت
تا دهه 1960، حفاظت و نگهداری مواد کتابخانهای و آرشیوی، به نظر اغلب کتابخانههای تحقیقاتی ضرورتی عمده محسوب نمیشد. بزرگترین تأثیر بر گسترش آتی این حوزه در ایالات متحده، ناشی از اظهارات هشداردهنده ویلیام جی. بارو[13] بر اساس تحقیقاتش در این زمینه بود که تحت عنوان >نابودی مخازن کتاب: علل و راههای درمان: دو مطالعه درباره دوام کاغذ کتاب<[14] در 1959 انتشار یافت. وی اظهار داشت که اغلب کتابهایی که در نیمه اول قرن بیستم چاپ شده در قرن آینده بلااستفاده خواهند ماند. انگیزه عمده، بهدنبال بروز دو سانحه در 1966، بهوجود آمد. نخستین حادثه، آتشسوزی در حوزه علمیه یهود در شهر نیویورک بود که بهسبب آن 70000 جلد کتاب سوخت و نابود شد و به 150000 جلد دیگر خسارت آمد آورد؛ و دیگری سیل ناشی از طغیان رودخانه آرنو در فلورانس ایتالیا بود که 1000000جلد کتاب را، که در زیرزمین و طبقه همکف کتابخانه ملی مرکزی فلورانس ذخیره شده بود، زیر آب برد. کتابهای صدمهدیده شامل 150000 جلد از مجموعه ماگلیابکیانا[15] بوده که طی قرن 17 توسط انسانمداران فلورانسی برای تأسیس نخستین کتابخانه عمومی ایتالیا گردآوری شده بود. این وقایع یادآور آسیبپذیری کتابها، بهویژه آنهایی است که اموال فرهنگی نیز محسوب میشوند. این حوادث در پیدایش شیوههای نجات اضطراری برای مواد صدمهدیده از آب مؤثر بود و باعث تکاپوی کتابخانه برای انجام فعالیتهایی در این زمینهها نظیر برنامهریزی برای آمادگی در برابر سوانح، و به نظم درآوردن دستورالعملهای بازیافت مواد صدمهدیده بر اثر رطوبت شد.
مشخصههای این حوزه:
حفاظت
و نگهداری کتابخانه را میتوان چنین تبیین کرد: 1) حفاظت و نگهداری مسئلهای
کاملاً فنی است و با موضوعهای پیچیدهای چون شیمی مواد، هدایت نظامهای کنترل
محیط، و طراحی ساختارهای کتاب پیوند دارد؛ 2) چارچوب اخلاقی و فلسفی که تصمیمهای
مربوط به حفاظت و نگهداری بر اساس آن باید اتخاذ شود، بهخوبی گسترش نیافته است؛
3) مسائل حفاظت و نگهداری کتابخانه بسیار متنوع است که از گستردگی قالبهای فیزیکی
در مجموعه کتابخانهها و مشکل تفکیک مواد موزهای، از موادی که فقط بهسبب محتوای
اندیشمندانه ارزشمندند، ناشی میشود؛ 4) نیاز به حفاظت و نگهداری مواد کتابخانه،
حیاتی و فوری است؛ 5) حفاظت و نگهداری با توجه به کمّیت موادی که در حال نابودی
است بسیار گران بوده و تهیه میکروفیلم؛ مرمت؛ و نیز ظهور، آزمایش، و بهکارگیری فنآوریهای
جایگزین، نظیر اسیدزدایی در سطح انبوه، و ذخیره بر روی صفحههای نوری بسیار هزینهبر
است؛ 6) حفاظت مواد کتابخانهای موضوعی در حال گسترش است و در حال حاضر تعداد
معدودی دوره آموزشی جامع در این زمینه وجود دارد؛ آثار مکتوب در این حوزه بهسرعت
در حال رشد است که بعضی از آنها بیثمرند یا از کیفیتهای متفاوتی برخوردارند؛
استانداردهای معدودی برای این کار وجود دارد؛ و پرسشهای فنی بسیاری باقی است که
هنوز هم نیازمند راهحل است؛ و 7) حفاظت و نگهداری فعالیتی میانرشتهای است و
نیازمند همکاری نزدیک حرفه کتابداری، حرفه حفاظت و نگهداری، فراهمآورندگان مواد و
خدمات، و جامعه علمی شامل متخصصان شیمی و رایانه است.
طبیعت و گستره فرسودگی:
مجموعههای
امروزی عمدتاً شامل کتابهای چاپی است که بر روی کاغذهای بیدوام چاپ شده است و
کتابخانهها به فراهم آوردن آثار چاپی مهم بر روی اینگونه کاغذها ادامه میدهند.
دانشمندان پوسیدگی را فرایند انتقال از سطحی بالاتر به سطحی پایینتر
از انرژی تعریف کردهاند. سلولز، عنصر اصلی تشکیلدهنده اغلب مواد کتابخانهای، در
شکل خالص خود به نحو بارزی پایدار است، ولی در شرایط خاصی تمایل به شکستن و تبدیل
شدن به ملکولهای سادهتر دارد، که بر اثر آن در نهایت به دیاکسید کربن بدل میگردد.
اکسیداسیون طبیعی بر اثر دو واکنش شیمیایی تسریع میشود: حمله تجزیهای آب به
الیاف سلولزی اسید موجود در خود کاغذ و تجزیه فتوشیمیایی ناشی از تابش نور و دیگر
انواع انرژی تابشی. عوامل زیستمحیطی (نظیر هوای آلوده موجود در اغلب مراکز شهری،
بیثباتی گسترده سطوح دما، و رطوبت نسبی) و عوامل زیستشناختی (مانند کپک، حشرات،
و حتی نوع بشر) نیز در فرایند پوسیدگی و فساد شرکت دارند. برای
کمّی کردن وسعت پوسیدگی در مجموعه، بهبود منابع، و طرح راهبردهایی برای این مسئله
چند کتابخانه تحقیقاتی در ایالات متحده، در اوایل دهه 1980 بررسیهایی را به انجام
رساندهاند که از آن جمله میتوان به کتابخانههای دانشگاه ییل[16] ، کتابخانه کنگره، و کتابخانه عمومی نیویورک[17] اشاره کرد. نتایج این بررسیها مؤید پیشبینیهای بارو
بود. بهطور مثال، دانشگاه ییل اعلام کرد که 3/44 درصد از کتابهای انتخابشده بهعنوان
نمونه، کاغذی شکننده دارند که پس از سه چهار بار تاشدن میشکنند، و 7/82 درصد از
نمونهها، کاغذی با اسیدیته بالا دارند که در نهایت، نیازمند نوعی مرمت خواهند
بود. بررسیهای کتابخانه کنگره و کتابخانه عمومی نیویورک نیز یافتههای مشابهی
داشتند.
پیشگیری:
حفاظت و نگهداری پیشگیرانه عبارت است از اقداماتی که پیش از بروز
خسارت انجام میگیرد و پوسیدگی بیشتر را به تعویق میاندازد. این اصطلاح یکی از
مفاهیم پایه در این رشته محسوب میشود. یکی از مؤثرترین گامهای کتابخانهها برای
کند کردن فرایند پوسیدن کاغذ، کاهش دمای هوا در مخازن کتاب است. هرچه درجه حرارت
بالاتر باشد، سرعت واکنشهای شیمیایی، افزایش بیشتری مییابد و برعکس. متخصصان
کاغذ عموماً معتقدند هر ده درجه سانتیگراد کاهش دما عمر کاغذ را تقریباً دو برابر
میکند.
کتابخانهها میتوانند برخی گامهای فوری برای افزایش عمر مفید
مجموعه خود بردارند. کتابخانههای کوچکتر، با بودجه محدود و کارکنان اندک، میتوانند
کتابهایی را که کاغذشان شکننده شده و در چنان شرایط بدی هستند که تجدید صحافی
آنها مقدور نیست شناسایی کنند و، تا زمان مرمت یا جایگزینی، در پوششی از کاغذ بدون
اسید بپیچند. مواد کاغذی صاف مثل نسخههای خطی و نقاشیها را میتوان با قراردادن
صفحات نازک کاغذ قلیایی بین اوراق مورد نظر، در پوشهها یا جعبههای دارای ویژگیهای
آرشیوی، نگهداری کرد. مواد کاغذی فوقالعاده شکننده را که بهصورت اوراق مجزا
هستند، میتوان در پاکتهایی از ورقه نازک پلیاستر، که با نامهای مایلار[18] ، اسکاچپَر[19] ،
و ملینکس[20] در
دسترس است، قرار داد.
بحث و گفتوگوی آغازشده در اواسط دهه 1970 میان کتابداران مسئول
حفاظت و نگهداری، نمایندگان کارگاههای صحافی کتابخانهای، و اعضای مؤسسه صحافی
کتابخانهای[21] موجب
گردید که شمار روزافزونی از کارگاههای صحافی انواع گستردهای از شیوههای صحافی و
دیگر امکانات حفاظتی را ارائه کنند. بهطور مثال، در حال حاضر برخی کارگاهها
جلدهای سفارشی آماده درست میکنند که میتواند جانشینی برای تجدید صحافی مجلدات
شکننده باشد.
در کتابخانههای بزرگی که با مشکلات پوسیدگی در حجم انبوه مواجه هستند، برنامهای ویژه حفاظت و نگهداری، با رهیافتی مرحلهبندیشده میتواند طراحی شود؛ به این شکل که ابتدا کارهای سادهتر و کمهزینهتر را انجام دهند و کارهای پرهزینهتر و پیچیدهتر را به بعد موکول کنند. عنصر کلیدی در اینجا اقدام به برنامهریزی اجرایی است. نخستین گامها باید مشتمل بر موارد زیر باشد: بازرسی تسهیلات فیزیکی ذخیره، بررسی مجموعه برای تعیین گستردگی پوسیدگی بین مواد موجود در مجموعه (در قالبهای مختلف)، ترسیم چارچوب برنامهای واقعبینانه از اقداماتی که با بودجه و واقعیتهای مربوط به کارکنان کتابخانهای خاص تناسب داشته باشد، طراحی برنامه آمادگی در برابر سوانح، و بازیافت مواد.
در اوایل سال 1980، انجمن کتابخانههای تحقیقاتی انجام طرح بلندپروازانهای در زمینه حفاظت و نگهداری را در برنامه کار خود قرار داد که برای ترغیب یکایک کتابخانهها جهت گسترش و بهبود تلاشها در زمینه حفاظت و نگهداری طراحی شده بود. شماری ابزار برنامهریزی و راهنمای کاربردی تولید گردید و نظامنامهای نیز برای برنامهریزی فراهم آمد که رهیافتی نظاممند جهت تصمیمات متعدد اداری و سازمانی بود که باید هماهنگ و متناسب با اهداف خدماتی کتابخانهها و منابع موجود و بالقوه آنها اتخاذ شود.
آموزش:
در زمینه حفاظت و نگهداری کتابخانه، ایجاد و گسترش برنامههای
آموزشی برای چهار گروه ضرورت دارد: کتابداران و آرشیویستها و مرمتکاران تازهکار
و تجربی، متخصصان حفاظت، مجریان برنامههای حفاظت و نگهداری، و تکنسینهای حفاظت و
نگهداری که زیر نظر متخصص مرمت کار میکنند.
تعداد روزافزونی از مدارس کتابداری در امریکای شمالی و اروپا دروسی
را در زمینه حفاظت و نگهداری مواد کتابخانه ارائه میکنند. در امریکای شمالی >راهنمای آموزش
حفاظت و نگهداری<[22] که
توسط انجمن کتابداران امریکا منتشر شده است، منبع اطلاعاتی مهمی بهشمار میرود.
تا 1981 هیچ دوره کارشناسی ارشدی برای آموزش مرمتکاران کتاب و مسئولان حفاظت و
نگهداری وجود نداشت. در آن سال، مدرسه خدمات کتابداری دانشگاه کلمبیا[23] هر دو برنامه را
آغاز کرد که به مدرک کارشناسی ارشد و تحصیلات تکمیلی تخصصی منتهی میشد. تا 1992
که این مدرسه تعطیل شد، قریب یکصد فارغالتحصیل، این برنامهها را گذرانده بودند و
فعالانه در این زمینه کار میکردند. پل ان. بنکز مؤسس و مدیر این برنامهها در
کتاب >تاریخچه
و سمتوسوی آینده آموزش حفاظت و نگهداری در امریکای شمالی<[24] (1984) مفصلاً در این باره مطالبی نوشته است. این
دورهها در سال 1992 به دانشگاه تگزاس در آوستین منتقل شد. ثمره برنامههای
دانشگاه کلمبیا افزایش قابل توجه تعداد دورههای کارآموزی در زمینه تجهیزات
کتابخانه و آرشیو در ایالات متحده و مکانهای دیگر بود. بعضی از آنها نظیر
"مرکز هنرهای کتابآرایی"[25] در شهر نیویورک و "مدرسه صحافی و مرمت
کپرنیک"[26] در
برکلی کالیفرنیا، دورههای کوتاهمدتی در زمینه شیوههای اسیدزدایی کاغذ، تمیز
کردن و مرمت کاغذ، صحافی، و ساختن جعبه ارائه میکنند. کتابخانه ملی آلمان در
لایپزیک بهعنوان بخشی از کتابخانه ملی جدید آلمان در اوایل دهه 1990 به این
برنامهها افزود.
پژوهش:
علیرغم آگاهی در حال افزایش نسبت به اهمیت مسئله حفاظت و نگهداری،
بودجه پژوهشهای بنیانی و کاربردی بهشکل نگرانکنندهای اندک است. هزینه بالای
نیروی انسانی و تجهیزات پژوهش اغلب کتابخانهها را ملزم میسازد که بر برنامههای
تهیه انواع ریزنگارها و درمانهای فیزیکی تأکید ورزند تا بر تحلیل و پژوهش.
آزمایشگاههای تحقیقاتی، که امروزه وجود دارند، معمولاً در موزهها یا مؤسساتی
واقع شدهاند که از انواع گستردهای از اموال فرهنگی مراقبت میکنند.
علیرغم
آگاهی از وجود چنین امکاناتی در برخی کشورها، در سال 1990 هیچ راهنمای بینالمللی
از مراکز تحقیقاتی حفاظت و نگهداری وجود نداشت. شناسایی اینگونه امکانات و افرادی
که به تحقیق در این حوزه اشتغال دارند و نیز حوزه تحقیقاتی آنها، بهطور غیرمستقیم
و از طریق مجلات این حوزه امکانپذیر است. از میان این مجلات میتوان به اسامی زیر
اشاره کرد اخبار اداره حفاظت<[27] >چکیده فنی هنر و
باستانشناسی<[28] ، >مطالعات حفاظت<[29] ،
و >مجله مؤسسه
امریکایی حفاظت<[30] .
فنآوریها و روندهای آینده:
گامهای بلند مهمی در ایجاد فنآوریهای جدید و تطبیق دادن فنآوریهای موجود، برای کاهش مسائل و مشکلات حفاظتی کتابخانهها و آرشیوها برداشته شده است. نمونه پیشرفتهای اخیر عبارتند از: کار تودور استامبولوو[31] و دیگران در آزمایشگاه تحقیقات مرکزی بر روی اشیای هنری و علمی در آمستردام هلند، در زمینه حفاظت و نگهداری چرم؛ تحقیقات بروسی جی. هامفری از شرکت نوواتران، در کلیرلیک ویسکانسین[32] در مورد کاربرد فنآوری پوشش یکدست پاریلن[33] بهعنوان وسیلهای برای استحکام بخشیدن به کاغذ؛ و موفقیت ریچارد اسمیت در بهوجود آوردن نظام اسیدزدایی کتاب به روش غیرمحلول به نام ویتو[34] که در آرشیوهای عمومی کانادا مورد استفاده قرار گرفته است. از شیکاگو نیز ویلیام مینتر مرمتکار کتاب با همکاری پیتر مالوش، نخستین دستگاه جوشکاری پلیاستر را برای قرار دادن اسناد شکننده بین دو لایه پلیاستر بهمنظور حفاظت آنها، که مؤثرتر از روشهای سنتی است، ساختند.
چند
شرکت بازرگانی، که وجود بازار بالقوهای را در روشهای حفاظت و نگهداری حس کردند،
برنامههایی را برای ارائه خدمات اسیدزدایی بر اساس فنآوریهایی نظیر استفاده از
بخار دیاتیل روی اعلام داشتند. به هر حال، تا اوایل دهه 1990 فقط شرکت شیمیایی
آکزو باقی ماند. این شرکت با کتابخانه کنگره کار میکرد و خدمات خود را بر اساس
استفاده از فرایند بخار دیاتیل روی متمرکز کرده بود.
کتابخانه ملی بریتانیا، با همکاری گروه اوپترونیکز[35] در کمبریج
انگلستان، اسکنر و رقمیساز مخصوص کتاب درست کردهاند که اجازه میدهد محتوای کتابها
و دیگر مواد کتابخانهای برای ذخیره در رایانه و انتقال به مقصدهای دور، بهشکل
رقمی الکترونیکی درآیند. این تبدیل بهسرعت، و بدون وارد آمدن خسارت به اصل مواد،
انجام میگیرد.
کتابخانه کنگره، از طریق برنامه آزمایشی دیسک نوری که در 1982 آغاز گردید، کاربرد فنآوری دیسک نوری را برای حفاظت و مدیریت مجموعهاش مورد ارزیابی قرار داد و هزینه و مزایای چنین فنآوری را به هنگام استفاده در محیط کار تعیین کرد. اولین دستگاه از شش دستگاه ویدئو دیسک قیاسی، همراه با گرداننده و صفحه نمایش آن، در حال حاضر در قرائتخانه مواد چاپی و عکس نصب شده است. بهکمک این وسیله، هر مراجعهکننده به کتابخانه میتواند بهسرعت، 40000 عکس، پوستر، و دیگر اقلام تصویری پراستفاده را دستهبندی کرده یا مورد مطالعه قرار دهد.
در مرحله دیگر این برنامه، در حال حاضر نظامی آزمایشی در دست اجراست که از صفحههای فشرده رقمی برای ذخیره رایانهای اطلاعات در حجم انبوه، حفاظت، و بازیابی مواد چاپی شامل متن و تصاویر نیمسایه استفاده میکند.نقطه عطف مهم در پیدایش استانداردها با انتشار استاندارد ملی امریکا تحت عنوان >دوام کاغذ برای مواد چاپی کتابخانهای<[36] (استاندارد ملی امریکا 1984-48/39Z) شکل گرفت. این استاندارد حاصل کار "کمیته رهنمودهای تولید کتابهای دارای عمر طولانی" بود که توسط شورای منابع کتابخانهای در فاصله سالهای 1979-1982 سازماندهی شده و بودجه آن توسط بنیاد ملون تأمین میگردید. کار بر روی دومین استاندارد یعنی "استاندارد روش ذخیره اسناد کاغذی کتابخانه و آرشیو"[37] در حال پیشرفت است. این کار توسط مؤسسه ملی حفاظت و نگهداری[38] ، و با حمایت مالی کمیسیون ملی انتشارات و اسناد تاریخی، سازماندهی شده است.
به دنبال گزارش نهایی انجمن دانشگاههای امریکا و شورای منابع کتابخانهای در زمینه حفاظت و نگهداری، کمیسیون جدیدی در زمینه دستیابی به حفاظت تأسیس گردید تا نوعی راهبرد جهانی برای فعالیتهای حفاظتی سازماندهی و هماهنگ کند. پاتریشیا باتین بهعنوان نخستین رئیس این کمیسیون منصوب گردید. این کمیسیون تاکنون مطالعاتی را سازماندهی کرده، میزبان چندین همایش بوده، و هزینه اجرای طرحهای بسیاری را در زمینه حفاظت و نگهداری تأمین کرده است.
سالیابی ترمولومینسانس
(tld)
سالیابی به روش ترمولومینسانس بر اساس اندازه گیری میزان انرژی ذخیره
شده مواد رادیو اکتیو در بلورهای یک نمونه انجام میشود. برای سفال و سرامیک میزان
این انرژی رابطه مستقیم با مدت زمانی که از پخت نمونه و یا عمر آن می گذرد دارد.
مقدار نمونه لازم برای سالیابی با این روش حدود 50 تا 100 میلی گرم است.
با این روش میتوان قدمت اشیاء سفالی، آجر، رسوبات زمینشناسی و سنگهای
آتشفشانی را تعیین کرد و با بهره گیری از روشهای آماری قدمت آنها را با خطای بسیار
کمی محاسبه نمود.
سالیابی با استفاده از واپاشی ایزوتوپهای پرتوزا
برای سالیابی سنگ و رسوبات میتوان از ایزوتوپهای پرتوزا استفاده
کرد. این ایزوتوپها نیم عمرهای مختلف دارند و برای روشهای مختلف سالیابی استفاده
میشوند.با اندازه گیری غلظت فعلی و تخمین غلظت اولیه و با توجه به نیم عمر هر
ایزوتوپ پرتوزا میتوان قدمت نمونه حاوی آن ایزوتوپ را معلوم کرد. مبانی نظری این
روشها چندان پیچیده نیست، اما روند نمونهسازی و اندازهگیری غلظت به دلیل میزان
کم و گاه ناچیز ایزوتوپ مورد نظر در نمونه میتواند بسیار پیچیده و مستلزم صرف وقت
بسیار باشد. روشهای سالیابی با استفاده از واپاشی ایزوتوپهای پرتوزا بیشتر در
پژوهشهای زمینشناسی استفاده میشود.
اندازه گیری غلظت پتاسیم و محاسبه قدمت
در هنگام تشکیل کانیهای حاوی پتاسیم از یک توده آتشفشانی، گاز آرگون تماماً از این توده مذاب خارج میشود. در واقع میتوان گفت که ساعت سالیابی پتاسیم- آرگون روی صفر قرار گرفته است. از زمانیکه سنگ شروع به سرد شدن میکند، با واپاشی پتاسیم 40 و تبدیل آن به آرگون 40، گاز آرگون تولید شده در سنگ محبوس میشود. قدمتی که از این روش برای یک نمونه بدست میآید، زمانیست که از سرد شدن سنگ و تولید گاز آرگون محبوس شده در سنگ گذشته است. در این روند با کاهش غلظت اولیه پتاسیم، گاز آرگون تولید میشود.
برای تعیین قدمت یک نمونه باید ابتدا غلظت پتاسیم و آرگون موجود در نمونه را که شامل همه ایزوتوپهای این دو عنصر است، به دقت اندازهگیری نمود و سپس غلظت ایزوتوپهای پتاسیم 40 و آرگون 40 را با توجه به درصد فراوانی هر یک در طبیعت محاسبه کرد. غلظت پتاسیم نمونه را میتوان با روشهای معمول تجزیه شیمیایی مانند نورسنجی شعلهای یاروش فعالسازی نوترونی تعیین کرد.
برای اندازه گیری پتاسیم با نورسنجی شعلهای باید نمونه را تا حدود 1000 درجه سانتیگراد (بسته به نوع نمونه)حرارت داد و با افزودن اسیدها و حلالهای مناسب، آن را به حالت محلول درآورد. بدین صورت که نمونه ابتدا در بوتهای از جنس پلاتین که قبلا" به وزن ثابت رسیده ریخته و در کورهای تا دمای حدود 1000درجهسانتیگراد به مدت 5/1 ساعت حرارت داد. بعد از درآوردن بوته حاوی نمونه مورد نظر از کوره آن را در کپسول چینی قرار داده و با اضافه کردن اسید کلریدریک 50% و قرار دادن روی حمام بنماری آن را بهصورت محلول درمیآوریم و سپس با استفاده از کاغذ صافی و قیف در بالنهای 500 میلیلیتری محلول بدست آمده را صاف میکنیم و از محلول زیر صافی پس از رسیدن به حجم مورد نظر برای اندازهگیری پتاسیم با دستگاه نورسنجی شعلهای استفاده میشود