تخت جمشید ( پارسه )

تخت جمشید ( پارسه )

پارسه سکوت نیست ُ حقیقتی است که بر سنگ نوشته اند .
تخت جمشید ( پارسه )

تخت جمشید ( پارسه )

پارسه سکوت نیست ُ حقیقتی است که بر سنگ نوشته اند .

مرمت های دوره هخامنشی در تخت جمشید

مرمت های دوره هخامنشی:

 حفاظت و مرمت از دیر- باز تاکنون مورد توجه بوده است به نحوی که اولین گام‌های مرمتی و حفاظتی صورت گرفته در آثار هخامنشی را می‌توان به زمان هخامنشی نسبت داد.

  - باید گفت که نحوه برگزیدن، کندن ،حمل و سوار کردن ،جفت ساختن و برپا داشتن تخته سنگ‌های تخت‌جمشید و تراش و پرداخت نقوش برجسته و دیگر کارهای ساختمانی از اهمیت به سزایی برخوردار است، لذا  مطالبی از تحقیق مهندس« خانم آ ـ ب ـ تیلیا[1]» در این باب آورده می‌شود:

 «سنگ‌هایی که در تخت‌جمشید بکار رفته‌اند، از نظر جنس دو نوع اند، یکی کمی صخره‌ای و از جنس سنگ‌های آهکی به رنگ خاکستری شفاف با سنگواره‌های دوره کرتاسه میانی می‌باشد و دیگر، سنگی صخره‌ای از جنس سنگ آهک ولی سخت‌تر و فشرده‌تر از اولی و به رنگ خاکستری مایل به سیاه، سنگ اولی را از معدن شمال غرب صفه و اطراف تخت‌جمشید و نواحی دور و نزدیک آن می‌آورده اند و سنگ دومی را از معادن مجدآباد در40 کیلومتری غرب تخت‌جمشید به این محل آورده اند.

 جهت کندن تخته سنگ‌ها شیوه های متفاوتی صورت می‌گرفته است، اول بر لبه صخره‌های پهن- قسمتی بی‌زبره را معین کرده، با کنر ، قلم ، تیشه و میخ‌های مخصوص، گودال‌هایی به عمق 60 سانتی متر در فواصل معین می‌کندند و سپس در آن ها گوه‌هایی از چوب خشک می‌گذاردند و روی اش آب می‌ریختند، آب-گوه‌ها را منبسط می‌کرد و باعث فشار به سنگ می‌شد و تکه بزرگی از آن جدا می شد، اگر رگه‌های خوبی در سنگ معدن یافت می شد از همان ها استفاده کرده، با کمک گوه و اهرم تکه تکه از آن می‌بریدند.

 گاهی در همان محل استخراج، تخت‌سنگ‌ها را به صورتی که می‌خواستند عاقبت درآید، درست می‌کردند و در گوشه و کنارش زائده‌های گیره و دسته مانندی را نتراشیده می‌گذاردند تا بتوان از آن ها برای بستن و حمل کردن استفاده نمود. شیوه حمل سنگ‌ها بدین ترتیب بوده که هر سنگ را بر روی چند الوار بزرگ گذارده و زیرالوارها غلطک چوبی می‌نهادند و با هل دادن سنگ و جابجا کردن غلطک‌ها جلو می‌رفتند. در جاده از حیوانات بار-کش استفاده می‌کردند و گاهی به وسیله گل و شن جاده را مسطح کرده و چنان چه سنگ مدور بود به صورت غلطک پیش می‌بردند.

 معمولاًعقیده دارند برای گذاردن قلمه ستون‌ها و قطعات بالای درگاه‌ها بر روی هم ابتدا کنار آن ها تلی از خاک بالا آورده و سپس با شیبی تند راهی درست کرده، قطعات را به بالا می‌غلطانیده‌اند. این وضع شاید درنقاطی که ارتفاع آن محدود بوده به کار می ر‌فته است،اما مسلماً در مورد بناها و ستون‌های بلند ممکن نیست چنان کرده باشند. مثلاً ستون‌های آپادانا 22 متر از سطح حیاط بلندترند و نمی‌توان برای آنها این وضعیت را تصورکرد، در نتیجه باید قبول کرد که در قدیم هم مانند امروز داربستی درست کرده، توسط قرقره و چرخ سنگ‌ها را بالا می‌کشیده‌اند. با چوب کاج، بلوط و سدر می‌توان داربست‌های بسیار محکم ساخت و کشف چند قرقره از دوره هخامنشی که نمونه‌اش در موزه تخت‌جمشید وجود دارد ، این عقیده را ثابت می‌کند.

 برای روی هم قراردادن سنگ‌ها ملاطی به کار برده نمی‌شده، بلکه دو سطح برهم چسبیده را چنان می‌تراشیده‌اند که صاف می‌شده و به خوبی روی یک دیگر سوار می‌گشته‌اند، فقط قسمت میانی دو سطح را زبره‌تراش باقی می‌گذارده‌اند تا هر دو سطح خوب به هم بچسبند. برای پیوستن سنگ‌ها، علائم زیادی به کار می‌برده‌اند . مثلاً روی ستونی که می‌خواستند به پا کنند، چند علامت یکسان بر لبه قطعات مجاور هم، پیش از آن که بالا برده شوند، حک می‌کردند و این نقاط در سوار کردن قطعات بر روی هم می‌افتادند و خط دلخواه و طرح مورد نظر درست می‌شد.

 عمل پیوستن به چند راه انجام می‌گرفت، یکی قفل و جفت بود ، که قسمتی از یک تخته سنگ را برجسته ساخته و به همان نسبت یک گودی در تخته سنگ دیگر می‌کندند و دو سنگ را به هم می‌چسباندند، اماراهی که بیشتر مورد استفاده قرار می‌گرفت این بود که در دو سنگ مجاور دو گودی همانند و مرتبط می‌کندند و آن ها را با میله آهنی به هم بسته و روی آن سرب مذاب ریخته و صیقل می‌دادند، این بست‌ها به صورت دم چلچله‌ای، استوانه، قلمی و سرتبری ساخته می‌شدند.

 مراحل مختلف تراش را با قلم‌های متفاوت انجام می‌دادند، قلم‌های زمخت، کنر، پتک، تیشه مخصوص و چکش در مرحله اول برای جدا کردن به کار می‌رفت، سپس قلم‌های یک یا چند دندانه‌ای به کار گرفته شده، سطح را به صورت دلخواه درمی‌آوردند و مجدداً باگرده های سنگ و یا صمغ‌های مخصوص، صافی و شفافیت برای قسمت‌های تراشیده شده درست می‌کردند. نقوش رااز چند راه در تخت‌جمشید آراسته‌اند، چسباندن فلزات گران بها به صورت رویه تاج، گوشوار و طوق و غیره ـ به اصل نقش توسط سوراخ‌هایی در دو طرف هر شی که مورد نظر بود برای گوهرنشانی می کندند، و یا توسط نگاریدن و نقر کردن تزیینات اصلی لباس و تاج و کلاه با سوزن بسیار ضعیف که نمونه آن بر درگاه‌های کاخ داریوش، تچر و حرمسرا می‌بینیم، انجام می‌گرفت. (شاید آن ها در آغاز قسمت مورد نظر از سنگ صدمه دیده را که احتیاج به مرمت داشته ویا سوراخ یا ترک پنهان داشت را می‌بریدند، یک وصله بدون نقص از سنگ مناسب دیگری را پس از اندازه‌گیری کمی بزرگتر از قطعه مورد نیاز می‌بریدند، بعد از آن قطعه را الحاق می‌کردند و با صبر زیاد کار می‌کردند تا تمام ناصافی ها را در سطح حذف کنند، تکه را خارج و وارد می کردند تا این که اطرافش به سطح سوراخ به طور کامل پیوسته شود و سپس با کمک آب و ماسه آن ها را از همه طرف می‌ساییدند تا سطح وصله به طور کامل صاف شود و وصله را در محل خود قرار می‌دادند[2]).  به طور کلی می توان گفت: تعمیرات و مرمت‌های دوره هخامنشی عمدتاً در محل خلل و آسیب‌های سنگ‌ها به کار رفته که اکنون نیز تعدادی از این مرمت‌ها در جای خود باقی است. در این مرمت ها سنگ هایی که احتمالاً در حین حمل و نقل آسیب می دیده اند و سنگ هایی که رگه یا ترک یا شکافی بر اثر عوامل مخرب انسانی و یا محیطی و شیمیایی داشته اند، مرمت و بازسازی گردیده اند و یا هرگاه در سنگی رگه(سیلیسی) یا ترک یا شکافی دیده می شده، اطراف قسمت معیوب سنگ را خالی ساخته، وصله ای از همان جنس به وسیله فلزی سخت و تزریق سرب مذاب (اسکوپ) در آن می نشاندند. نمونه های  بی شماری از این نوع تعمیر را می توان بر روی سنگ های دیوار و دیگر عناصر معماری و بر روی حجاری ها، هم چنین نقش برجسته ها مشاهده کرد.



2- آ- ب تیلیا همسر مرمتکار آثار تاریخی استاد جوزپه تیلیا

1- کتاب گزارشها و رسالات مرحوم جوزپه تیلیا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد